عراق با نام رسمی جمهوری عراق (به عربی: الجمهوریة العراقیة) (به کردی: کۆماری عێراق) کشوری در خاورمیانه و جنوب غربی آسیا است. پایتخت عراق شهر بغداد است. این کشور از جنوب با عربستان سعودی و کویت، از غرب با اردن و سوریه، از شرق با ایران و از شمال با ترکیه همسایهاست. عراق در منطقه جنوب خود، مرز آبی کوچکی با خلیج فارس دارد و دو رود مشهور دجله و فرات که منشأ تمدنهای باستانی میانرودان (بینالنهرین) در طول تاریخ کهن این کشورند از شمال کشور به جنوب آن روان هستند و با پیوستن به رود کارون، اروندرود را تشکیل میدهند و به خلیج فارس میریزند.
گستره عراق ۴۳۸،۳۱۷ کیلومتر مربع (۵۸ام، حدود یک چهارم ایران) است. بیشتر سرزمین عراق پست و هموار و گرمسیری است. غرب عراق کویر است و شرق آن جلگههای حاصلخیز. ولی بخشی از کردستان عراق (شمال خاور) کوهستانی و سردسیر میباشد. همچنین عراق یکی از بزرگترین کشورهای دارای منابع نفت میباشد. این کشور دارای ۱۴۳ میلیارد بشکه ذخایر تاییدشدهٔ نفتی میباشد.۱
عراق با ۳۲٬۵۸۵٬۶۹۲ نفر (آمار ژوئیه ۲۰۱۴) جمعیت چهلمین کشور پرجمعیت دنیا است.۲ عربها ۷۵٪-۸۰٪، کردها ۱۵٪–۲۰٪، ترکمنانان، آشوریان و غیره حدود ۵٪ از جمعیت عراق را تشکیل میدهند.۳ همچنین حدود ۶۰٪-۶۵٪ درصد مردم عراق شیعه، ۳۲٪-۳۷٪ درصد سنی و ۳ درصد مسیحی و پیروان سایر ادیان هستند. عراق محل زندگی و دفن ۶ امام شیعه است و شهرهای نجف، کربلا، کاظمین و سامرا زیارتگاه شیعیان جهان است.
عراق دارای تمدن و فرهنگ دیرینه و پرباری است. سومریان، اکدیها و آشوریها نخستین تمدنهای باستانی عراق را چند هزار سال پیش از میلاد بنیاد نهادند. پس از آن این منطقه بخشی از قلمرو هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان، ساسانیان، و امپراتوری روم بود. پس از سرنگونی امویان و ظهور عباسیان پایتخت خلافت اسلامی از شام به عراق (شهر بغداد) منتقل شد.۴ بعدها این حکومت با حمله مغولان سقوط کرد. از میانه سده دهم تا پایان سده سیزدهم هجری خورشیدی، عراق بارها میان ایران و عثمانی دست به دست شد. عراق در سال ۱۲۹۸ (۱۹۱۹) به سرپرستی بریتانیا درآمد و در سال ۱۳۱۱ (۱۹۳۲) استقلال یافت.
بخش زیادی از مرزهای نوین عراق توسط جامعهی ملل در سال ۱۲۹۹ (۱۹۲۰) پس از تقسیم امپراتوری عثمانی بر اساس معاهده سور تعیین شد. در این زمان عراق تحت قیمومت پادشاهی متحد بریتانیا در آمد. در سال ۱۳۰۰ (۱۹۲۱) پادشاهی عراق تشکیل شد و در سال ۱۳۱۱ (۱۹۳۲) این حکومت از بریتانیا استقلال یافت. در ۱۳۳۷ (۱۹۵۸) این پادشاهی ساقط شد و جمهوری عراق تاسیس گشت. عراق از سال ۱۳۴۷ (۱۹۶۸) تا ۱۳۸۲ (۲۰۰۳) توسط حزب سوسیالیست بعث عراق اداره میشد. پس از حملهی ایالات متحده و متحدانش به عراق، حکومت حزب بعثِ صدام حسین برچیده شد و نظام چندحزبی پارلمانی در این کشور برقرار شد. آمریکاییها در سال ۱۳۹۰ (۲۰۱۱) از عراق خارج شدند اما پیکارجویان به جنگ ادامه دادند. بعدها با سرریز شدن جنگ داخلی سوریه به عراق، درگیریها بسیار شدت گرفت.
حکومتهای متوالی عراق از آغاز تأسیس عراق جدید در ۱۹۲۱ همسان کشورهای همسایه در پی ایجاد هویتی ناسیونالیستی برای آن بر پایه قومیت عربی بر آمدند. این شیوه در عراق ناکام ماند و تنها به گرایشهای جداییطلبانه اقوام غیر عرب و سرکوب یا اخراج شووینیستی آنان انجامید
واژهشناسی
نام عراق از سده ۶ میلادی کاربرد داشتهاست. خاستگاههای گوناگونی برای این نام آورده شده که یکی از آنها به نام شهرِ سومری اوروک باز میگردد. اوروک نام اکدی شهر سومری اوروگ بوده است. امروزه میدانیم که اور نامی بوده که سومریان برای اشاره به «شهر» استفاده میکردند.۶ ۷ بر پایهی ریشهشناسی مردمی، این واژه در معانی همچون «ریشهدار، سیراب و حاصلخیز» ریشه دارد.۸ در قرون وسطی به منطقهی پایین میانرودان، «عراق عرب» و به مناطقی که در شرق عراق (شامل بخشهای مرکزی و غربی ایران) جای داشتند «عراق عجم» (عراق خارجی) میگفتند۹۱۰ و به این دو با هم عراقین گفته میشد. این نقطه از دید مورخین شامل بخشهای مسطح جنوب رشتهکوه حمرین بوده است و بخشهای منتهیالیه شمالی و منتهیالیه غربی عراق مدرن را به این نام نمیخواندهاند.۱۱ اصطلاح «سواد» (زمین سیاهرنگ) نیز در دورههای نخستین بعد از اسلام برای دشتهای آبرفتی دجله و فرات به کار میرفته تا از مناطق بایر صحرای عرب قابل تفکیک باشند. در عربی واژهی عراق را «لبه»، «کرانه»، «سد» یا «کناره» معنی میکنند به طوری که بعدها با اتکا به ریشهشناسی مردمی، اصطلاح زمینشناسی «دیواره» از این واژه تفسیر شد؛ دیوارهای که در جنوب و شرق فلات جزیره است و لبهی شمالی و غربی منطقهی «عراق عرب» را شکل میدهد.۱۲
تلفظ عربی این واژه به صورت عِراق میباشد. در فارسی بیشتر با فتح عین و در زبان رسانهای فارسی با کسره آن تلفظ میشود.
تاریخ
نوشتار اصلی: تاریخ عراق
دوران پیش از تاریخ
ورودی غار شانهدر در کردستان عراق
شمال عراق بین ۶۵٬۰۰۰ تا ۳۵٬۰۰۰ سال پیش از میلاد میزبان فرهنگ نئاندرتال بودهاست. بقایای زندگی این مردم در اکتشافات باستانشناسی غار شانهدر بهدست آمده است.۱۳ در همین ناحیه گورهایی مربوط به عصر پیشنوسنگی کشف شده که به ۱۱٬۰۰۰ پیش از میلاد باز میگردد.۱۴
عراق از حدود ۱۰٬۰۰۰ سال پیش از میلاد (به همراه آسیای صغیر و سرزمین شام) یکی از مراکز فرهنگ پیشنوسنگی نژاد قفقازی (نوسنگی پیشازسفال آ.) شناخته میشود که در آن برای نخستین بار کشاورزی و گلهداری پدید آمد. دورهی نوسنگی بعدی (نوسنگی پیشازسفال ب.) در این منطقه با خانههای مستطیلی قابل تشخیص است. مردم در زمان نوسنگی پیشازسفال از ظروف سنگی، سنگ گچ و آهک استفاده میکردند. در این منطقه ابزارهای ساختهشده از مواد آتشفشانی مربوط به آناتولی یافت شده که مدرکی دال بر وجود روابط تجاری ابتدایی میباشد.
از دیگر مکانهای باستانی که نشان از پیشرفت انسانی در این نواحی دارد میتوان به قلعهی جرمو (در حدود ۷۱۰۰ سال پیش از میلاد)۱۴، فرهنگ حلف و دورهی عبید (بین ۶۵۰۰ و ۳۸۰۰ پیش از میلاد)۱۵ اشاره کرد. در این دوران سطح کشاورزی، ابزارسازی و معماری پیشرفت کرد.
دورهی باستان
مهر استوانهای مربوط به دورهی بابل کهن در حدود ۱۸۰۰ پیش از میلاد از جنس هماتیت. شاه یک حیوان به شمش هدیه میدهد. این مهر احتمالاً در کارگاهی در شهر سیپار ساخته شدهاست.۱۶
دورهی تاریخی عراق در واقع از دورهی اوروک (۴۰۰۰ تا ۳۱۰۰ سال پیش از میلاد) با تاسیس شهرهای سومری و بکارگیری تصویرنگاشت، مهرهای استوانهای و تولید انبوه کالا آغاز میشود.۱۷
امروزه به عراق لقب «گهوارهی تمدن» میدهند زیرا این ناحیه از جهان زادگاه نخستین تمدن شناختهشده یعنی تمدن سومر بوده است که در میان رودهای دجله و فرات در جنوب عراق امروزی و در دورهی مسسنگی (دورهی عبید) شکل گرفته است.
در این نقطه از جهان در هزارهی چهارم پیش از میلاد بود که نخستین سامانهی نگارشی تولد یافت و تاریخ به رشتهی تحریر در آمد. سومریها نخستین مردمانی بودند که چرخ را بکار گرفتند و دولتشهرها را به وجود آوردند. در نوشتههای این مردم میتوان نخستین نشانههای ریاضیات، اخترشناسی، اختربینی، قانون مکتوب، پزشکی و دین سازمانیافته را ردیابی کرد.
سومریها از زبانی تکخانواده استفاده میکردند. به بیان دیگر زبان آنها هیچ ربطی به زبانهای سامی، هندواروپایی و آفروآسیایی یا حتی زبانهای تکخانوادهی دیگر ندارد. دولتشهرهای اصلی دورهی سومر نخستین عبارتند از: اریدو، بادتیبیرا، لارسا، سیپار، شوروپاک، اوروک، کیش، اور، نیپور، لاگاش، گیرسو، اوما، خمازی، اداب، ماری، ایسن، کوثا، دیر، اکشاک.
شهرهای چون آشور، اربلا (اربیل) و آراپخا (کرکوک) که بعدها در سدهی ۲۵ پیش از میلاد شالودهی سرزمین آشور را بنا نهادند در این زمان توسط سومریان اداره میشدند.
سنگ یادبود پیروزی نارامسین اکدی
در سدهی ۲۶ پیش از میلاد ایاناتوم لاگاش به وجود آمد که علیرغم عمر محدودش آن را به طور احتمالی نخستین امپراتوری جهان میدانند. بعدها، لوگال زاگیسی، شاه و کاهن اوما، به برتری دودمان لاگاش در این منطقه پایان داد و اوروک را تسخیر کرده آن را پایتخت خود نامید. او یک امپراتوری از خلیج فارس تا مدیترانه تشکیل داد.۱۸ حماسهی گیلگمش که در آن یادی از توفان بزرگ شده است مربوط به همین زمان است.
حدوداً از ۳۰۰۰ پیش از میلاد قومی سامی از غرب عراق وارد این سرزمین شدند و میان سومریان سکنی گزیدند. آنها به زبانی از ریشهی زبانهای سامی شرقی که بعدها با نام اکدی شناخته شد سخن میگفتند. از سدهی ۲۹ پیش از میلاد نامهای اکدی در میان فهرست نامهای شاهان و اسناد اداری دولتشهرهای گوناگون دیده شد.
در هزارهی سوم پیش از میلاد نوعی همزیستی فرهنگی میان سومریها و اکدیها نمودار گشت و باعث دوزبانه شدن مردم این منطقه گردید. تأثیر و تأثر میان زبانهای سومری و اکدی در تمام بخشهای زبانی مشهود است به طوری که وامواژههای بسیار زیادی میان آنها رد و بدل شده و همگرایی دستور زبانی، تکواژشناختی و آواشناختی پیدا کردند. این تاثیر دوسویه پژوهشگران را بر آن داشته تا جایگاه سومریان و اکدیهای هزارهی سوم پیش از میلاد را ناحیه همگرایی زبانی بنامند.۱۹ از این دوره به بعد را در تاریخ عراق به نام دورهی سومری-اکدی میشناسند.
سند فروش یک برده و یک ساختمان در شوروپاک، لوح سومری حدوداً مربوط به ۲۶۰۰ پیش از میلاد
میان سدههای ۲۹ و ۲۴ پیش از میلاد شماری از پادشاهیها و دولتشهرها درون عراق دودمانهای اکدیزبان داشتند که میتوان به آشور، اکالاتوم، ایسن و لارسا اشاره کرد.
با این همه، سومریها در تمام این مدت بر دیگران چیرگی داشتند تا این که امپراتوری اکد (۲۱۲۴-۲۳۳۵ پیش از میلاد) با مرکزیت شهر اکد در مرکز عراق پدیدار گشت. سارگن بزرگ که خود رابشاکه (یا وزیر) شاه سومر بود، امپراتوری اکد را بنا نهاد، تمام دولتشهرهای جنوب و مرکز عراق را تسخیر کرد، شاه آشور را فرمانبر خود ساخت و بدینسان تمام سومریان و اکدیان را درون یک کشور متحد کرد. پس از آن بود که تصمیم به گسترش قلمرو خود گرفت و در نتیجه سرزمینهای گوتیها، ایلام، سیسیا (شوش) و توروکو از ایران باستان، هوریها، لوویها و حتیان از آناتولی و اموریها و ابلا در سوریهی باستان را تصرف کرد.
بعد از سقوط امپراتوری اکد در اواخر سدهی ۲۲ پیش از میلاد، گوتیها چندین دهه جنوب این امپراتوری را اشغال کردند و آشوریها دوباره استقلال خود را به دست آوردند. این تحولات با رنسانس سومریها که به شکل امپراتوری نوسومری پدیدار شد ادامه یافت. سومریها توانستند با رهبری شاه خود به نام شولگی تقریباً تمام عراق به جز سرزمینهای شمالی یعنی آشور را به دست آورند و قدرت خود را بارها به رخ ایلامیها، گوتیها و اموریها بکشند.
حملهی ایلامیها در سال ۲۰۰۴ پیش از میلاد باعث شد تا دوران احیای مجدد سومریها پایان یابد. پادشاهی اکدیزبان آشور در میانههای سدهی ۲۱ پیش از میلاد توانسته بود شمال عراق را کاملاً به چنگ آورد و سرزمین خود را به سمت شمال شرقی شام، مرکز عراق و شرق آناتولی گسترش دهد و امپراتوری قدیم آشور (حدوداً ۲۰۳۵ تا ۱۷۵۰ پیش از میلاد) تحت فرامین پوزورآشور یکم، سارگون یکم، ایلوشوما و اریشوم یکم را تاسیس نماید. اریشوم یکم به دلیل نگارش یکی از جزئیترین مجموعه قوانین دنیا شناخته میشود. جنوب به چندین دولت اکدیزبان تقسیم شد که مشهورترین آنها ایسن، لارسا و اشنونا بودند.
در طول سدهی ۲۰ پیش از میلاد اموریهای کنعانیزبان (از شاخههای زبانهای سامی شمال غربی) شروع به مهاجرت به جنوب میانرودان کردند. به تدریج این اموریها دست به تشکیل پادشاهیهای خرد در جنوب زدند و تختهای پادشاهان دولتشهرهایی نظیر ایسن، لارسا و اشنونا را تصاحب کردند.
یکی از این پادشاهیهای کوچک که در ۱۸۹۴ پیش از میلاد تاسیس شده بود شهر اداری کوچکی به نام بابل را در محدودهی مرزهای خود داشت. این شهر تا یک سده بعد نیز شهرت خاصی پیدا نکرد زیرا زیر سایهی دولتشهرهای کهنتر و نیرومندتری مثل آشور، ایلام، ایسن، اشنونا و لارسا قرار داشت.
حمورابی در حال دریافت نشان پادشاهی از شمش. این برجستهکاری روی بخش بالایی قانون حمورابی قرار دارد.
در سال ۱۷۹۲ پیش از میلاد حاکم اموری به نام حمورابی در این خطه به قدرت رسید و به سرعت دستور تبدیل بابل از یک شهر کوچک به شهری بزرگ را صادر کرد و خود را شاه نامید. حمورابی تمام جنوب و مرکز عراق، ایلام در شرق و ماری در غرب را تصرف کرد و کمی بعد به منظور تسخیر کل منطقه درگیر جنگی درازمدت با شاه آشوری به نام ایشمهداگان شد و بدین ترتیب امپراتوری بابل را که مدت کوتاهی ادامه داشت بنا نهاد. سرانجام او توانست بر جانشین ایشمهداگان پیروز شود و آشور و مستعمرات آناتولی آن را فرمانبر خویش سازد.
از زمان حمورابی بود که جنوب عراق را با نام بابل شناختند در حالی که شمال آن صدها سال پیشتر با نام آشور گره خورده بود. اما امپراتوری وی دیری نپایید و با مرگ او با سرعت فرو ریخت. آشور و عراق جنوبی در قالب دودمان Sealand دوباره به دست اکدیهای بومی افتاد. اموریهای خارجی بار دیگر توانستند در قالب بابل کوچکتر و ضعیفتری به قدرت برسند تا این که امپراتوری هندواروپاییزبان هیتیها که مرکزشان در آناتولی بود در سال ۱۵۹۵ پیش از میلاد این شهر را غارت کردند. پس از آن مردمان خارجی دیگری به نام کاسیان که به زبانی تکخانواده سخن میگفتند و از کوههای زاگرس در ایران باستان آمده بودند بابل را به دست آوردند و تقریباً ششصد سال بر آن حکم راندند؛ طولانیترین زمانی که یک دودمان توانسته بر بابل حکومت کند.
عراق از همین زمان به سه حکومت تقسیم شد؛ آشور در شمال، بابل کاسیها در منطقهی مرکزی و جنوبی و دودمان Sealand در منتهیالیه جنوب. دودمان Sealand نهایتاً در حدود سال ۱۳۸۰ پیش از میلاد توسط کاسیهای بابل پایان یافتند.
حکومت آشور در زمان امپراتوری آشور میانه (۱۰۲۰-۱۳۶۵ پیش از میلاد) به اندازهای قدرت گرفت که با هیچ ملتی پیش از خود قابل قیاس نبود. لشکرکشیهای آشور که با آشوراوبالیت یکم آغاز گشت باعث نابودی رقیب آنها یعنی امپراتوری هوری-میتانی شد، علفزارهای امپراتوری هیتیها را ضمیمه خود ساخت، شمال بابل را تصرف کرد، امپراتوری مصر را از منطقه بیرون کرد و ایلامیها، فریگیها، کنعانیها، فنیقیها، کیلیکیها، گوتیها، دیلمونها و آرامیها را شکست داد. امپراتوری آشور میانه در اوج قدرت توانست از قفقاز تا دیلمون (بحرین امروزی)، از سواحل مدیترانهای فنیقیه تا کوهستان زاگرس در ایران گسترده شود. در سال ۱۲۳۵ پیش از میلاد، امپراتور توکولتی نینورتای یکم توانست بر تخت پادشاهی بابل هم تکیه بزند و در نتیجه ملقب به نخستین میانرودانی بومی شود که توانست بر این قلمرو حکم راند.
بابل در زمان فروپاشی عصر برنز (۹۰۰-۱۲۰۰ پیش از میلاد) در آشوب به سر میبرد و بیشتر در اختیار آشور یا ایلام بود. کاسیان توسط آشوریان و ایلامیان از قدرت دور شده بودند تا برای نخستین بار شاهان میانرودانی جنوبی بومی بر بابل حاکم شوند. با این حال این شاهان اکدی سامی شرقی توانایی جلوگیری از ورود امواج مهاجران سامی غربی به جنوب عراق را نداشتند. از این رو در طول سدهی ۱۱ پیش از میلاد آرامیها و سوتانیها از راه شام وارد بابل شدند. این حرکت در سدههای ۱۰ و اوایل سدهی ۹ پیش از میلاد نیز ادامه یافت و طی آن کلدانیها که با آرامیها قرابت داشتند به این منطقه مهاجرت کردند.
نقشهی امپراتوری آشور میانه در اوج اقتدار
پس از آنکه مجدداً آشور دچار ضعف شد بار دیگر توانست در دورهای که ما آن را با نام امپراتوری آشوری نو (۶۰۵-۹۳۵ پیش از میلاد) میشناسیم شروع به گسترش نماید. این حکومت تبدیل به بزرگترین و نیرومندترین امپراتوری شد که جهان تا آن زمان به خود دیده بود. عراق تحت حکمرانی پادشاهانی چون آداد-نراری دوم، آشور-ناصیر-پال یکم، شلمنسر سوم، سمیرامیس، تیگلات-پیلسر سوم، سارگون دوم، سناخریب، اسرحدون و آشور بانیپال تبدیل به مرکز امپراتوریای شد که از پارس، پارت و ایلام در شرق، به قبرس و انطاکیه در غرب و از قفقاز در شمال به مصر، نوبه و شبهجزیرهی عربستان در جنوب امتداد داشت.
نام اعراب نخستین بار در تاریخ مکتوب (حدود ۸۵۰ پیش از میلاد) به عنوان مردمی که در شبهجزیرهی عربستان زندگی میکردند و سرسپردهی شلمنسر سوم بودند آمده است. نام کلدانیها نیز در همین زمان در تاریخ وارد شده است.
در همین دوره است که نوعی زبان آرامی شرقی که متأثر از اکدی بود توسط آشوریها به عنوان زبان میانجی برای امپراتوری وسیعشان معرفی شد. زبان آرامی میانرودانی بهتدریج زبان اکدی که زبان غالب مردم آشور و بابل بود را ریشهکن کرد. گویشهای باقیمانده از این زبان هنوز میان آشوریهای شمال عراق استفاده میشود.
امپراتوری آشور اواخر سدهی هفتم پیش از میلاد با جنگهای داخلی وحشیانه پارهپاره شد و به حدی ضعیف گشت که ائتلافی از مردمان تحت تسلطش شامل بابلیها، کلدانیها، مادها، پارسها، پارتها، سکاها و کیمریها توانست به آشور حمله کند و بالاخره آن را در سال ۶۰۵ پیش از میلاد به زانو در آورد.۲۰
امپراتوری بابل نو (۵۳۹-۶۲۰ پیش از میلاد) از خاکستر آشور برآمد اما نتوانست اندازه، نیرو و طول عمر اسلاف خود را به دست آورد اما در عوض توانست شام، کنعان، شبهجزیره عربستان، اسرائیل و یهودیه را تصرف کند و مصر را شکست دهد. بابل در ابتدا توسط یک دودمان خارجی که کلدانی بودند و در سدههای ۱۰ و ۹ پیش از میلاد به این منطقه مهاجرت کرده بودند اداره میشد. بزرگترین شاه آن به نام بخت نصر همآورد یک شاه غیربومی دیگر شد که از نژاد غیرمرتبط اموری بود و حمورابی نام داشت و بزرگترین شاه بابل به شمار میرفت. با این حال در سال ۵۵۶ پیش از میلاد کلدانیها توسط نبونعید آشوریالاصل و پسر و نایبالسلطنهاش بلشاصر از قدرت پایین کشیده شدند.
هخامنشیان دو سده بر این قلمرو حکم راندند.
کوروش بزرگ در سدهی ششم پیش از میلاد، از سرزمین پارس به سمت بابل آمد و در نبرد اوپیس امپراتوری بابل نو را شکست داد و بدین ترتیب عراق به مدت تقریباً دو سده جزو قلمرو امپراتوری هخامنشیان گردید. کلدانیها و کلده در همین زمان از صحنهی روزگار محو شدند اما سرزمین آشور و بابل تاب آوردند و تحت حکومت هخامنشیان پیشرفت کردند. حکومت پارسیان تغییر چندانی در این منطقه ایجاد نکرد زیرا آنها به مدت سه سده تحت حکمرانی آشور زندگی کرده بودند و شاهان آنها خود را جانشینان آشوربانیپال میدانستند. آنها زبان آرامی را به عنوان زبان میانجی امپراتوری خود حفظ کردند، زیربنای شاهنشاهی آشوری را نگه داشتند و سبک هنر و معماری آشوری را باقی گذاشتند.
در سدهی چهارم پیش از میلاد، اسکندر کبیر بر این منطقه دست یافت و عراق به مدت بیش از دو سده تحت فرمان سلوکیهای هلنی در آمد.۲۱ سلوکیها اصطلاح هندوآناتولی و یونانی سیریا (سوریه) را برای این منطقه انتخاب کردند. این نام سدههای زیادی بود که توسط هندواروپاییزبانها برای آشور به کار میرفت و تنها معنای آن سرزمین آشور بود اما سلوکیها آن را برای سرزمین شام هم انتخاب کردند و باعث شدند که آشور و آشوریان عراق و آرامیها و شامیها در دنیای یونانی-رومی با نام سیریا/سوریه شناخته شوند.۲۲
طاق کسری یا ایوانِ مداین در ۳۷ کیلومتری جنوب بغداد از مهمترین سازههای دوران ساسانیان در عراق است.
پارتها (اشکانیان) (۲۴۷ پیش از میلاد-۲۲۴ میلادی) از سرزمین ایران توانستند در زمان حکومت مهرداد یکم (۱۷۱-۱۳۸ پیش از میلاد) بر این منطقه تسلط یابند. رومیان از سوریه بارها به مناطق غربی این ناحیه حمله کردند و توانستند به مدت کمی ایالت آشور را تاسیس کنند. مسیحیت توانست در عراق (بهویژه در آشور) میان سدههای اول و سوم میلادی رشد یابد. آشور مرکز مسیحیت سریانی، کلیسای نستوری و ادبیات سریانی شد. در زمان پارتها چند دولتشهر مستقل نو آشوری در شمال این ناحیه رشد پیدا کردند که میتوان به آدیابن، آشور، اسروئن و هترا اشاره کرد.
برخی از آشوریهای میانرودان در ارتش روم به خدمت گرفته شده بودند و از این روست که میتوان دستنوشتههایی به زبان آرامی آشوری و میانرودانی را حتی روی دیوار هادریان در شمال بریتانیای باستان یافت.۲۳
ساسانیان ایران تحت فرمان اردشیر یکم توانستند امپراتوری اشکانی را نابود کنند و عراق را در سال ۲۲۴ میلادی تسخیر در آورند. ساسانیان میان دهههای ۲۴۰ و ۲۵۰ میلادی به تدریج شهرهای نو آشوری کوچک را نیز مطیع خود ساختند. در نتیجه این منطقه به مدت چهار سده در اختیار کامل امپراتوری ساسانیان بود و تبدیل به مرز و آوردگاه نبرد میان ارتشهای ساسانی و امپراتوری روم شرقی گردید. جنگهای طولانی بین این دو امپراتوری ضعف آنها را به دنبال داشت و در نتیجه زمینه برای تسخیر ایران توسط اعراب مسلمان آماده شد.
خلافت اسلامی
خلافت عباسی
پیروزی اعراب بر ساسانیان در میانههای سدهی ۷ میلادی باعث شد تا اسلام دین ساکنین عراق شود. در این زمان اعراب و کردها در دستههای بزرگ به این منطقه مهاجرت کردند. بعدها هنگامی که علی، پسرعمو و داماد پیامبر اسلام چهارمین خلیفه از میان خلفای راشدین شد پایتخت خود را به کوفه انتقال داد. خلفای اموی در سده ۷ میلادی استان عراق را از دمشق اداره میکردند. (هر چند که در آن زمان قرطبه برای خود خلافتی جداگانه داشت.)
خلفای عباسی شهر بغداد را در سدهی ۸ میلادی ساختند و آن را پایتخت خود کردند. این شهر به مدت پنج سده کلانشهر جهان اسلام قلمداد میشد. بغداد بزرگترین شهر چندفرهنگی در قرون وسطی بود و جمعیتش به بیش از یک میلیون نفر میرسید.۲۴ این شهر در دوران طلایی اسلام مرکز آموزش و یادگیری علوم گوناگون بود. مغولها در سدهی ۱۳ میلادی بغداد را محاصره و نابود کردند
