مردم آذری یا آذریها۳۴۳۵۳۶۳۷ مردمانی با فرهنگ ایرانی۳۸ هستند که بیشتر در آذربایجان ایران و جمهوری آذربایجان و همچنین در استانهای مرزی ترکیه، گرجستان و روسیه (داغستان) سکونت دارند. آذربایجانیها (قبل جنگ آذربایجان – ارمنستان) در استانهای مرزی ارمنستان نیز ساکن بودند. آذریها (به ترکی آذربایجانی: آذریلر Azərilər) عمدتاً با نام «ترکهای آذربایجانی» (به ترکی آذربایجانی: آذربایجان تورک لری Azərbaycan türkləri) شناخته میشوند.۳۹۴۰ آذریها عمدتاً مسلمان شیعه هستند.۴۱ آذریها همچنین اقلیت بومی جمهوری داغستان (روسیه) هستند.۴۲ آذریها برخلاف واقع شدن در دو کشور ایران و جمهوری آذربایجان یک گروه قومی را تشکیل میدهند.۴۳ هرچند رشد فرهنگی متفاوت روسیه / شوروی و ایران در دو سده اخیر باعث بوجود آمدن تفاوتهایی میان آذربایجانیهای ساکن ایران و جمهوری آذربایجان شدهاست. زبان ترکی آذربایجانی، آذربایجانیها را به هم پیوند میدهد و به صورت دو طرفه توسط ترکمنها، قشقاییها، گاگااوزها و ترکهای آناتولی (شامل ترکی استانبولی و ترکمنهای عراق) که همه متعلق به شاخه اغوز زبانهای ترک تبار هستند قابل فهم است.۴۴۴۵۴۶ در پی دوره اول جنگهای ایران و روسیه در سالهای ۱۸۱۳ و ۱۸۲۸ قفقاز که قسمتی از خاک ایران بود به خاک امپراطوری روسیه پیوست۴۷ و بر اساس عهدنامه گلستان و ترکمنچای مرز دقیق ایران و روسیه مشخص شد.۴۸۴۹ بعدها در سال ۱۹۱۸ شکل گیری جمهوری دمکراتیک آذربایجان باعث بوجود آمدن کشور جمهوری آذربایجان شد.
آذری واژهای است که از قرن دهم تاکنون برای اشاره به اقوام مختلفی که در این منطقه زیست میکردند، به کار رفتهاست.۵۰
آذربایجانیها با وجود تاکید بر هویت ایرانی خود، در مقایسه با کردزبانها و فارسزبان ها (قومیت های بزرگتری که با آنها بیشترین ارتباط را دارند) عموماً ترک نامیده می شوند و خود را ترک می خوانند. برخلاف گروه های مسیحی یا کمونیست ها، آنها مسلمان هستند و وجه تمایزشان از ترک های آناتولی، این است که سخت به مذهب شیعه معتقدند، که این عامل بیش از هر چیز دیگری، سبب وفاداری آنها به ایران شده است.۵۱
جمعیت آذریهای ایران در حدود ۱۶ درصد از جمعیت کل ایران۵۲ و جمعیت آذربایجانیها در ایران و جمهوری آذربایجان از ۲۴۵۳۵۴ تا ۲۸ میلیون تن در جهان۵۵۵۶ برآورد میشود.
پیشینه
نام آذربایجان برگرفته از نام آتروپات یک ساتراپ (فرماندار) ایرانی است۵۷۵۸۵۹۶۰۶۱ که در آتورپاتکان (آذربایجان امروزی) حکمرانی میکرده است.۶۲۶۳ نام امروزی آذربایجان حاصل ترکیب دو واژه فارسی باستان «آذر (آتور)» به معنی «آتش (مقدس)» و «آبادگان (آپاتکان)» به معنی «محل» است که «سرزمین آتشکدهها» یا «محافظت شده توسط آتش» معنی میدهد.۶۴ «آذربایجان» شکل معرب شده «آتورپاتکان (آذربادگان)» میباشد. در آذربایجان همواره گروههای جمعیتی بومی و مهاجم رفتوآمد داشتهاند همچون: آلبانیهای بومی قفقاز، مادها، سکاها و دیگر ایرانیان، یونانیها، رومیان (ایتالیاییها)، خزرها، اعراب، ترکهای اغوز، ترکهای سلجوق، ارمنیها و روسها بوده است. آذربایجانیهای باستان به زبان آذری باستان که از زبانهای ایرانی و از شاخه زبانهای هند و اروپایی است سخن میگفتهاند.۶۵ در قرن یازدهم در پی فتوحات سلجوقیان، قبیلههای غز شروع به مهاجرت به قفقاز و آناتولی از فلات ایران کردند و سپس سیل مهاجرت قبیلههای اغوز و ترکمن با هجوم مغولان شدت یافت.۶۶ در این هنگام قبایل اغوز به گروههای کوچکتری تقسیم شدند، قسمتی از آنها که ــ که بیشتر سنی بودند ــ به آناتولی رفتند و در آنجا سکنی گزیدند و بقیه در قفقاز ماندند و بعدها به دلیل نفوذ صفویه مذهب خود را تغییر داده و شیعه شدند. برای مدت زمان زیادی آنها با نام «ترکمن» یا «ترکمان» شناخته میشدند. از قرن سیزده به بعد مردمان منطقه آذربایجان بر اساس هویت جدید شیعه و ترکهای اغوز ترک سازی شده و به زبان ترکی حرف میزدند. هرچند قابل ذکر است تا قبل از اواخر قرن نوزده گویشوران زبان آذری باستان در مناطق دور افتاده همچون: هرزند، گالین گویا و روستاهای شهرود در خلخال و انرجان وجود داشتند و ترک سازی کامل مردمان آذربایجان بعد از این تاریخ میباشد. امروزه این مردمان ترک زبان، «آذربایجانی» شناخته میشوند. بر اساس گفته بریس ریباکو(تاریخ نویس روسی): «در رابطه با بوجود آمدن فرهنگ آذربایجان در قرون چهاردهم و پانزدهم پیش از هر چیزی باید به رابطه ادبیات و قسمتهای دیگر فرهنگ توجه داشت که به طور اساسی با زبان پیوند خورده است، همانطور که حتی پس از ترک سازی، فرهنگ جمعیت محلی آذربایجان به صورت سنتی باقیماند. هرچند حضور یک قشر عظیمی از ایرانیان در شکل گیری قوم آذربایجان تاثیر گذار بوده است. نخست وجود تعداد زیادی از کلمات ایرانی و عربی در زبان ترکی آذربایجانی و دوم استفاده از زبانهای ترکی آذربایجانی و ترکی استانبولی در ایران به عنوان زبان میانجی. پس از استقلال جمهوری آذربایجان فرهنگ آذربایجان همواره رابطه نزدیکی را با فرهنگهای ایرانی و عربی به دلیل مذهب و سنتهای تاریخی مشترک داشته است.»۶۷
تا پیش از حملهٔ مغول به ایران، مردم آذربایجان به زبانی تاتیتبار که آن را زبان آذری باستان مینامید، سخن میگفتهاند.۶۸۶۹۷۰ هنوز هم میتوان باقیمانده این زبان را در همه جای آذربایجان ایران و جمهوری آذربایجان یافت. زبان ترکی در سدههای پس از پاگیری اسلام در ایران، بر اثر مهاجرت تدریجی و متمادی ایلهای ترک، بهویژه در آسیای صغیر جایگزین زبانهای هند و اروپایی رایج در این منطقه شدهاست.
با توجه به تاریخ و مسیر کوچ ایلهای ترک به آسیای صغیر از طریق آذربایجان میتوان نتیجه گرفت که چیره گشتن زبان ترکی در آذربایجان امری تدریجی بودهاست که مراحل آن را میتوان بدینسان فهرست نمود:
در دوران مغولها که بیشتر سربازان آنان ترک بودند و آذربایجان را تختگاه خود قرار داده بودند، ترکان در آن ناحیه نفوذ یافتند. هرچند در این دوره هم در ابتدای نفوذ مغولان به این منطقه، آنها تنها گروه کوچکی از ترکان را که در دشت مغان میزیستند، بیرون کردند.
حکومتهای ترکمنان آققویونلو و قراقویونلو و اسکان آنها در آذربایجان بیش از پیش موجب رونق زبان ترکی و تعضیف زبانهای محلی شد.
سپاه قزلباش که ترک بودند و پیشتر در آناتولی میزیستند تا آنکه تیمور جمعی از روسای آنان را به بند کشید و آنگاه بهدست خانقاه صفوی آزادشده و در خدمت صفویان قرار گرفتند و در آذربایجان ماندگار شدند.
آذربایجان سالهایی در سیطره عثمانیان بود؛ بهویژه در روزگار ناتوانی دولتهای مرکزی ایران.
در دورهٔ قاجاریه مبلغان مذهبی مسیحی که در خدمت اهداف استعماری بودند، نقش مهمی در ترویج زبان ترکی در منطقه بازی کردند.۷۱
دوران باستان
تاریخ شناسان بر این باورند که آلبانیای قفقاز اولین ساکنان جمهوری آذربایجان بودهاند.۶۲۷۲ سکاها و به دنبال آنها مادها این منطقه را تصاحب کرده و امپراتوری خود را تا شمال رود ارس گسترش دادند.۶۲ مادها یک امپراتوری عظیم را در سالهای ۹۰۰-۷۰۰ قبل از میلاد بنیان نهادند که در حدود ۵۵۰ سال پیش از میلاد با امپراتوری هخامنشی ادغام شد. در این دوران،دین زرتشتی در قفقاز و آتروپاتن (آذربایجان) رواج یافته بود. هخامنشیان تقریباً در سال ۳۳۰ پیش از میلاد از اسکندر مقدونی شکست خوردند اما به ساتراپ مادی «آتروپاتن» اجازه داده شد تا در قدرت باقی بماند. به دنبال افول سلوکیان در سال ۲۴۷ پیش از میلاد، پادشاهی باستان ارمنستان کنترل نواحی آلبانیای قفقاز را از سال ۱۹۰ پیش از میلاد تا ۳۸۷ پس از میلاد بدست گرفت.۷۳۷۴ آلبانیهای قفقاز پادشاهی مستقل خود را در اولین سده قبل از میلاد بنیان نهادند. این پادشاهی در سال ۲۵۲ پس از میلاد توسط ساسانیان تسخیر شده و پادشاهی بصورت ایالت وابسته به امپراتوری ساسانی درآمد.۶۲ پادشاه آلبانیای قفقاز «اورنایر» در سده چهارم بعد از میلاد دین رسمی ایالت آلبانیا را مسیحیت اعلام کرد و آلبانیا تا قرن هشتم مسیحی باقیماند.۷۵۷۶ کنترل ساسانیها با شکستشان از اعراب مسلمان در سال ۶۴۲ میلادی پایان یافت.۷۷
دوران پس از اسلام
عربهای مسلمان، ساسانیان و سپس امپراتوری روم شرقی را در قفقاز شکست دادند. آنها آلبانیای قفقاز را بعد از مقاومتشان توسط شاه جوانشیر در سال ۶۶۷ به صورت ایالت وابسته (ایالت غیرمستقل) درآوردند.۶۲ در سدههای نهم و دهم میلادی نویسندگان عرب از منطقهای در بین رودهای ارس و کورا به نام اران(آلبانیای قفقاز/ آذربایجان) شروع به نام بردن کردند.۶۲ در این هنگام اعراب از بصره و کوفه به آذربایجان آمدند و سرزمینهایی که توسط بومیان رها شده بود را تصاحب کردند. بنابراین اعراب از زمین داران تراز اول (بزرگ/قدرتمند) شدند.۷۸ تغییر دین در آذربایجان کند بود بطوریکه ساکنان آذربایجان برای سالها در برابر تغییر دین مقاومت نشان دادند و ناخشنودی آذربایجانیها با مهاجرت گروههای کوچکی از اعراب به شهرهایی همچون تبریز و مراغه بیشتر شد. این مهاجرتهای اعراب باعث بوجود آمدن قیامی در آذربایجان توسط بابک خرمدین در سالهای ۸۱۶-۸۳۷ گشت.۷۹ هرچند با مقاومت تودههایی از مردم در برابر اسلام، بیشتر آذربایجانیها به اسلام تغییر دین دادند. بعدها پادشاهیهای شدادی، روادی و ساجیان در قرنهای ۱۰ و ۱۱ بر قسمتهایی از آذربایجان حکمرانی کردند. در میانههای قرن یازدهم سلجوقیان تسلط اعراب را بر آذربایجان از بین بردند و امپراتوری عظیمی را بنیان نهادند که بیشتر نواحی غرب آسیا را در بر میگرفت. با سلطه سلجوقیان، ایلات اغوز شروع به کوچ به آذربایجان کردند و بدین گونه ترک سازی مردمان آذربایجان شروع شد.۸۰۸۱ فرهنگ ایرانی به حیات خود ادامه داد و شاعرانی همچون نظامی گنجوی در این دوران شکوفا شدند.۶۲ سلطنت ترکها با حمله مغولها دستخوش وقفه شد و ترکها با سلطه تیمورلنگ به حاکمیت برگشتند، سپس قره قویونلوها و آق قویونلوها تا به حاکمیت رسیدن صفویان در سال ۱۵۰۱ قدرت را در دست داشتند.۶۲۷۸
دوران معاصر
صفویان که از آذربایجان ایران برخاسته بودند و تا سال ۱۷۲۲ به حکومت ادامه دادند توانستند ایرانی نوین را پایه گذاری کنند.۸۲۸۳۸۴ موفقیتهای آنها در ساخت ساختمانهای دولتی، معماری و دانش چشمگیر بود. دولت صفویه به دلیل فساد داخلی و فشارهای خارجی از طرف دولتهای روسیه و در افغانستان دولت هوتکیان رو به افول گذاشت. صفویان مذهب شیعه را که قسمت مهمی از هویت ملی ایرانیان و بیشتر ساکنین جمهوری آذربایجان است ترویج و گسترش دادند. صفویان هنر و فرهنگ (ادب) را ترویج دادند، شاه عباس یکم فضای روشنفکرانهای را در ایران بوجود آورد، بطوریکه بسیاری دانشمندان از این دوران به عنوان «دوران جدید طلایی (شکوفایی) ایران» یاد میکنند.۸۵ شاه عباس یکم اصلاحات پایهای در دولت و ارتش ایجاد کرد و به نیازهای مردم عادی رسیدگی نمود.۸۵ او سعی کرد اوضاع داخلی را با استفاده از شیعه گری ثبات ببخشد۷۸. پس از سقوط صفویه، برای مدت کوتاهی عثمانیها قسمتهایی از خاک ایران را اشغال کردند. نادر شاه افشار که در آن زمان حاکم خراسان بود افغانها را شکست داد و ایران را دوباره فتح کرد. بعد از افشاریه سلطنت کوتاه کریم خان فرا رسید و بعد از زندیه سلسله قاجاریه در سال ۱۷۷۹ بر آذربایجان و ایران شروع به حکومت کرد.۶۲ در این زمان روسها تهدید بزرگی برای اراضی ایران در قفقاز به حساب میآمدند. جنگهای ایران و روسیه در قرن هجدهم شروع شد و در اوایل قرن نوزدهم با دو قرارداد گلستان در سال ۱۸۱۳ و ترکمن چای در سال ۱۸۲۸ که منطقه قفقاز را رسماً از ایران به امپراتوری روسیه میداد پایان یافت.۶۴ نقش آذربایجان بر انقلاب مشروطه ایران انکار ناپذیر است. بزرگترین شخصیتهای انقلابی ستارخان۸۶ و باقرخان هردو آذربایجانی بودند. انقلاب مشروطه ایران سلسله قاجاریه را که امتیاز تنباکو و نفت را به امپراتوری بریتانیا داده بودند و اراضی ایران را به امپراتوری روسیه واگذار کرده بودند متزلزل کرد. مجلس ایران با تلاشهای مشروطه خواهان شروع به کار کرد. در برخی مناطق جنبش مشروطه با شورش رعایا (کشاورزان) علیه تنها حامیان داخلی سلطنت یعنی اربابان (زمین داران) و مالیات بگیران همراه بود. روزنامههای دموکراسی طلب شروع به کار کردند و روشنفکران ایرانی با دیدن شهرهایی همچون پاریس و پتروگراد شروع به نوگرایی کردند. شاه قاجار و مشاوران انگلیسی اش به انقلاب مشروطه تاختند ولی عمر سلسله قاجاریه رو به پایان بود. احمد شاه آخرین شاه قاجار که در روزهای آشفتگی ایران با وامی که از دولت روسیه گرفته بود در حال خوشگذرانی در اروپا بود با رای اکثریت مجلس و حمایت نخست وزیر وقت رضاخان که یک فرمانده قدیمی نیروهای قزاق بود بر کنار شد. ۸۷ در پی برکناری رضاشاه در سپتامر ۱۹۴۱، نیروهای شوروی کنترل نواحی آذربایجان را بدست گرفتند و فرقه دموکرات آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشه وری را به سر کار آوردند۸۸. نگرانیهای ایالات متحده آمریکا و بریتانیا از ادامه حضور نیروهای روس در آذربایجان بعد از جنگ جهانی دوم باعث خروج نیروهای روس از خاک آذربایجان در اواخر سال ۱۹۴۶ شد. بلافاصله بعد از خروج نیروهای روس از آذربایجان، دولت ایران کنترل آذربایجان را دوباره بدست گرفت. پروفسر گری هس در این باره گفتهاست: "در ۱۱ دسامبر نیروهای ایران وارد تبریز شدند و دولت پیشه وری به سرعت فروپاشید. البته آذربایجانیها از ورود نیروهای ایرانی شورمندانه استقبال کردند چون تهران را بر مسکو ترجیح میدادند. صرفنظر کردن شوروی از آذربایجان احتمالاً به عوامل گوناگونی بود، از جمله میتوان به تمایل آذربایجانیها به ایران و امتیاز نفت که در دراز مدت برای دولت شوروی باقی میماند نام برد"۸۹ درحالی که آذربایجانیهای ایران با اجتماع ایران آمیخته شدند، خویشاوندان آنها در جمهوری آذربایجان پس از ۷۰ سال حاکمیت شوروی به استقلال کوتاهی در سالهای ۱۹۱۸-۱۹۲۰ رسیدند، آذربایجانیهای جمهوری آذربایجان در اکتبر ۱۹۹۱ استقلال خود را دوباره باز یافتند و سپس گرفتار جنگ قره باغ با همسایه خود، ارمنستان شدند.
نژاد
مطالعات ژنتیکی نشان داده که آذربایجانیهای قفقاز هم از نظر میتوکندری دیانای، که فقط از مادر منتقل میشود و هم از نظر کروموزوم ایگرگ، که فقط از پدر به ارث میرسد، به همسایگان جغرافیایی خود یعنی اقوام قفقازی (گویشوران به زبانهای قفقازی) شبیهترند تا به خویشان زبانی خود یعنی اقوام ترکتبار در نقاط دیگر. مطالعات ژنتیکی دیگر در مورد ارمنیها قوم همسایه هندواروپایی زبان آذربایجانیها هم نشان داده که شباهت ژنتیکی آنها هم در نسب مادری و هم در نسب پدری به همسایگان قفقازی بیشتر از همزبانان هندواروپایی است. خصوصیات ژنتیکی قفقازیها نیز در مجموع چیزی بین اروپائیها و ساکنان خاورمیانهاست که نسب مادری شباهت بیشتری را به اروپائیها و نسب پدری شباهت بیشتری را به خاورمیانهایها نشان میدهد. این نتایج ایده جابجایی زبانی آذربایجانیها را تقویت میکند و نشان میدهد که گروههای مهاجر آن قدر کوچک بودهاند که سهم ژنتیکی آنها در جمعیت فعلی قابل مشاهده نیست.۹۰
۹۱۹۲۹۳ باور غالب دانشمندان بر این است که آذربایجانیهای امروز از نسل آلبانیای قفقاز۹۴۹۵ و اقوام ایرانی تباری هستند که در قفقاز و شمال ایران قبل از ترک سازی میزیستند. مورخان از جمله ولادیمیر مینورسکی در باره ترک سازی مردمان قفقاز و ایرانیها مینویسد: «در اویل قرن یازدهم ورود قبایل اغوز ابتدا به صورت گروههای کوچک و سپس در دستههای بزرگ در دوران سلجوقیان شروع شد. در نتیجه جمعیت آذربایجان و قفقاز جنوبی ترک شدند و خصوصیاتی همچون ورود اصوات فارسی و عدم رعایت هم آوایی در بعضی کلمات وارد شده غیر ترکی در زبان ترکی آذربایجانی دیده میشود.»۹۶ بنابراین مهاجرت ترکها و ترک سازی باعث بوجود آمدن هویت جدید آذربایجانیها شد.نیازمند منبع
برخی از مردم آذربایجان دارای سابقۀ اخیر از نسبت قبیلهای (به ایلهای ترک یا کرد) هستند. از گروههای عمدۀ قبایل ترک که هنوز قابل تشخیص هستند، میتوان به «شاهسون»های مشکین و اردبیل، «افشار»های ارومیه و صائینقلعه و «بیات»های ماکو اشاره کرد.۹۷
نقش آذریها در شیوع آریایی گرایی در ایران
سرانجام جنبش مشروطه ایران تاسیس سلسهٔ پهلوی بود ۹۸۹۹ ۱۰۰ معمار اصلی چنین سیاستی میرزا فتحعلی آخوندزاده (آخوندوف)، یکی از روشنفکران آذری بود.۱۰۱۱۰۲ آخوندزاده، با تاسی به دیدگاه خاورشناسان مبنی بر برتری نژاد آریایی، امپراتوریهای پیش از اسلام ایران را بهعنوان جامعهٔ آرمانی مطرح کرد که با اشاعه اسلام توسط اعراب به قهقرا رفت.۱۰۳ این ایدهآلیسم توسط پادشاهان دودمان پهلوی به اجرا گذاشته شد. محمدرضا پهلوی خود را به لقب آریامهر، به معنی خورشید آریاییها، مفتخر کرد،۱۰۴، لقبی که سازنده آن صادق رضازاده شفق، که خودش نیز آذری بود. حسن تقیزاده، موسس انجمن ایران در برلین، نیز در ایجاد ناسیونالیسم ایرانی نقشی بارز داشت. او، در مقالاتی که بعد از سال ۱۹۱۶ در مجله "کاوه" منتشر میکرد، سعی داشت یکی بودن نژاد آلمانیها و ایرانیها را ثابت کند.۱۰۵۱۰۶قابل توجه آنکه، بر مبنای یک مقاله منتشر شده در سال ۲۰۱۳، که مقایسهای است در مورد ساختار ژنتیکی ۳۵۲ ایرانی، با وجود اینکه تنوع ژنتیکی کل ایرانیان بسیار بالا است، اما آذریهای ایران قرابت ژنتیکی نزدیکتری با مردم ایران در مقایسه با ترک زبان شمال رود ارس آران دارند. این مقاله همچنین اشاره میکند که آذریهای ساکن جمهوری آذربایجان، گروه کاملاً مجزایی با آذریهای ایران تشکیل میدهند، و بین فارسیزبانان و اهالی ترکیه قرار میگیرند.۱۰۷
پژوهش های ژنتیکی خویشاوندی ایرانیان با اروپاییان
در ارتباط با پیوندهای تباری ایرانیان با دیگر ملت ها پژوهش های جالبی صورت گرفته است. تارنمای اینترنتی «مجارتی رایتس» یا «حقوق اکثریت»، گراف جالبی را مشخصا پیرامون میزان خویشاوندی و شباهت ژنتیکی بیست و شش گروه جمعیتی انتشار داده که با تحقیق بر روی ده هزار نمونه ی واجد شرایط از بیست و شش ملیت مختلف در سال ۱۹۹۴ و به سرپرستی پروفسور «لوییجی س فورزا» از دانشگاه استنفورد به دست آمده و اطلاعات مهمی را در زمینه ی شباهتهای ژنتیکی ایرانیان با دیگر ملل نمایش می دهد.در این گراف از معیاری به نام «کین شیپ» یا خویشاوندی برای نشان دادن میزان شباهت یا اختلاف ژنتیکی کشورها استفاده شده و بر مبنای ضریب خویشاوندی ،میزان تغییرات فاصله ی ژنتیکی یا واریانس آن، اندازه شباهت یا اختلاف تباری ملتها را نشان می دهد.
